آنچه در ادامه ميآيد از کتاب کرامات امام رضا به قلم حسين صبوري از زبان ميرزا مهدي آشتياني نقل شده است؛
حوالي عصر در حال
خواندن قرآن بودم که ديدم آقايي بلند بالا در برابرم ايستاده و مثل خورشيد
ميدرخشد. بياختيار از جا جستم و مؤدبانه در برابرش ايستادم و عرض کردم:
«السلام عليک يا رسولالله». نميدانم از کجا فهميدم که رسولالله (ص) است!
آقا با مهرباني جواب سلامم را داد و پرسيد: تو را چه شده است ميرزا مهدي؟
سفره دلم را باز کردم. در ادامه گفتم چيزي که برايم قابل تحمل نيست اين است
که شاهد از بين رفتن دين و ايمان در اين مملکت باشم، اين روزها جوانهاي
ما دارند کمونيست ميشوند و اين «تقي اراني» هم که شده بلندگوي شيطان.(به ادامه مطلب بروید.)